1. مقدمه

راه‌رَوی‌های تصادفی کوانتومی (QRW) نشان‌دهنده یک واگرایی بنیادی از راه‌رَوی‌های تصادفی کلاسیک هستند که با استفاده از برهم‌نهی و تداخل کوانتومی، پیمایش ساختارهای گراف را با سرعتی درجه‌دومی (مربعی) سریع‌تر محقق می‌کنند. این قابلیت، ستون فقرات چندین الگوریتم کوانتومی از جمله جستجوی راه‌رَوی تصادفی کوانتومی (QRWS) را تشکیل می‌دهد. این پژوهش به بررسی یک گونه از QRWS می‌پردازد که از یک سیستم کوانتومی چندسطحی (کویت) و یک عملگر سکه راه‌رَوی ساخته‌شده از طریق یک بازتاب تعمیم‌یافته هوسهولدر استفاده می‌کند، با هدف افزایش مقاومت الگوریتم در برابر نادرستی‌های پارامتری — که چالشی حیاتی در دستگاه‌های کوانتومی کوتاه‌مدت است.

2. چارچوب نظری

2.1 راه‌رَوی‌های تصادفی کوانتومی و جستجو

راه‌رَوی‌های کوانتومی، مفهوم راه‌رَوی تصادفی را به سیستم‌های کوانتومی گسترش می‌دهند. حالت یک راه‌روی کوانتومی در یک فضای هیلبرت که حاصل ضرب تانسوری فضای موقعیت و فضای سکه (حالت داخلی) است، تکامل می‌یابد. الگوریتم QRWS از این پویایی برای جستجوی یک گره مشخص‌شده در یک گراف استفاده می‌کند و امکان سرعت‌بخشی بالقوه نسبت به جستجوی کلاسیک را ارائه می‌دهد.

2.2 کویت‌ها در مقابل کیوبیت‌ها

در حالی که اکثر الگوریتم‌های کوانتومی از کیوبیت‌ها (سیستم‌های دو سطحی) استفاده می‌کنند، کویت‌ها (سیستم‌های d-سطحی، ۲

2.3 سکه بازتاب هوسهولدر

عملگر سکه که جهت حرکت راه‌رو را تعیین می‌کند، با استفاده از یک بازتاب تعمیم‌یافته هوسهولدر ترکیب‌شده با یک ضریب فاز ساخته می‌شود. بازتاب هوسهولدر، که برای یک بردار واحد $|u\rangle$ به صورت $H = I - 2|u\rangle\langle u|$ تعریف می‌شود، برای کویت‌ها تعمیم داده شده است. این روش در مقایسه با دنباله‌ای از چرخش‌های گیونز، راهی کارآمد و مقیاس‌پذیر برای ساخت عملیات‌های یکانی دلخواه برای سیستم‌های ابعاد بالا ارائه می‌دهد.

3. روش‌شناسی و یکپارچه‌سازی یادگیری ماشین

3.1 ساختار الگوریتم

الگوریتم QRWS مورد مطالعه از یک کویت منفرد به عنوان ثبات سکه استفاده می‌کند. گام راه‌رَوی ترکیبی از عملگر سکه مبتنی بر هوسهولدر $C(h, \vec{\theta})$ — که توسط یک فاز $h$ و یک بردار از زوایای $\vec{\theta}$ پارامتریزه شده است — و یک عملگر جابجایی است که راه‌رو را بر اساس حالت سکه بین گره‌های گراف حرکت می‌دهد.

3.2 بهینه‌سازی مقاومت از طریق یادگیری ماشین

برای مقابله با حساسیت به ناقص بودن پارامترهای سکه (مثلاً ناشی از کنترل نادرست لیزر در تله‌های یونی)، نویسندگان از یک رویکرد ترکیبی استفاده می‌کنند. شبیه‌سازی‌های مونت‌کارلو داده‌هایی در مورد عملکرد الگوریتم (مانند احتمال موفقیت) تحت انحرافات پارامتری تولید می‌کنند. این داده‌ها یک شبکه عصبی عمیق نظارت‌شده (DNN) را آموزش می‌دهند تا رابطه بین پارامترهای سکه (بُعد $d$، $h$، $\vec{\theta}$) و مقاومت الگوریتمی را بیاموزد. سپس DNN آموزش‌دیده، مجموعه پارامترهای بهینه و مقاوم را برای ابعاد دلخواه کویت پیش‌بینی می‌کند.

معیار بهینه‌سازی اصلی

احتمال موفقیت الگوریتم تحت نویز پارامتری $\delta$: $P_{success}(\vec{\theta}_0 + \delta)$

ورودی مدل یادگیری ماشین

بُعد کویت $d$، پارامترهای اسمی $\vec{\theta}_0$، مدل نویز.

خروجی مدل یادگیری ماشین

پارامترهای بهینه پیش‌بینی‌شده $\vec{\theta}_{opt}$ برای بیشینه‌سازی $\mathbb{E}[P_{success}]$.

4. نتایج و تحلیل

4.1 یافته‌های شبیه‌سازی مونت‌کارلو

شبیه‌سازی‌ها نشان دادند که عملکرد استاندارد QRWS با انحرافات کوچک در پارامترهای سکه هوسهولدر به طور قابل توجهی کاهش می‌یابد. با این حال، مناطق خاصی در فضای پارامتری ابعاد بالا شناسایی شدند که در آن‌ها احتمال موفقیت الگوریتم حتی با وجود نویز معرفی‌شده همچنان بالا باقی می‌ماند، که نشان‌دهنده مقاومت ذاتی برای پیکربندی‌های خاص سکه است.

4.2 پیش‌بینی‌های شبکه عصبی

DNN آموزش‌دیده با موفقیت نقشه پیچیده فضای پارامتری را ترسیم کرد. این شبکه می‌توانست پارامترهای مقاوم سکه را برای ابعاد کویتی که به صراحت در طول آموزش مشاهده نشده بودند، پیش‌بینی کند. "سکه‌های مقاوم بهینه" پیش‌بینی‌شده، در مقایسه با سکه‌های بهینه‌سازی‌نشده، یک قله مسطح‌تر و پهن‌تر در احتمال موفقیت در اطراف پارامترهای اسمی نشان دادند که تحمل افزایش‌یافته در برابر خطاها را تأیید می‌کند.

تفسیر نمودار (مفهومی): یک نمودار سه‌بعدی، احتمال موفقیت الگوریتم (محور Z) را در برابر دو پارامتر کلیدی سکه (محورهای X و Y) نشان می‌دهد. برای یک سکه استاندارد، سطح یک قله تیز و باریک را نشان می‌دهد. برای سکه مقاوم بهینه‌شده با یادگیری ماشین، قله از نظر حداکثر ارتفاع پایین‌تر اما به طور قابل توجهی پهن‌تر و مسطح‌تر است که نشان‌دهنده حفظ عملکرد در یک منطقه پارامتری بزرگ‌تر است.

5. بررسی عمیق فنی

عملگر سکه اصلی به صورت زیر تعریف می‌شود: $$C(h, \vec{\theta}) = \Phi(h) \cdot H(\vec{\theta})$$ که در آن $\Phi(h) = \text{diag}(e^{i\phi_0}, e^{i\phi_1}, ..., e^{i\phi_{d-1}})$ یک ضریب فاز است و $H(\vec{\theta})$ بازتاب تعمیم‌یافته هوسهولدر است. برای یک بردار واحد $|u(\vec{\theta})\rangle$ در فضای کویت، $H = I - 2|u\rangle\langle u|$. پارامترهای $\vec{\theta}$ مؤلفه‌های $|u\rangle$ را تعریف می‌کنند. عملکرد الگوریتم جستجو با احتمال یافتن گره مشخص‌شده پس از $T$ گام اندازه‌گیری می‌شود: $P_{success} = |\langle \text{marked} | \psi(T) \rangle|^2$، که در آن $|\psi(T)\rangle = (S \cdot (I \otimes C))^T |\psi(0)\rangle$.

6. چارچوب تحلیلی و مطالعه موردی

چارچوب ارزیابی مقاومت:

  1. تعریف مدل نویز: مشخص کردن منابع خطای واقع‌بینانه (مثلاً نویز گاوسی روی $\vec{\theta}$، اریب سیستماتیک روی $h$).
  2. تولید مجموعه مختل‌شده: ایجاد $N$ مجموعه پارامتر $\{\vec{\theta}_i\}$ با نمونه‌گیری از مدل نویز.
  3. شبیه‌سازی و اندازه‌گیری: اجرای QRWS برای هر $\vec{\theta}_i$ و ثبت $P_{success}(i)$.
  4. محاسبه معیار مقاومت: محاسبه میانگین احتمال موفقیت $\bar{P}$ و انحراف معیار آن $\sigma_P$ روی مجموعه. $\bar{P}$ بالا و $\sigma_P$ پایین نشان‌دهنده مقاومت است.
  5. بهینه‌سازی از طریق یادگیری ماشین: استفاده از $\bar{P}$ به عنوان هدف برای آموزش یک DNN رگرسیون. DNN تابع $f: (d, \vec{\theta}_{nominal}) \rightarrow \bar{P}$ را می‌آموزد.
  6. اعتبارسنجی: آزمایش پیش‌بینی‌های پارامتری DNN روی یک مجموعه جدید و جدا نگه‌داشته‌شده از نمونه‌های نویز و ابعاد کویت.
مطالعه موردی (بدون کد): یک کویت با $d=4$ را در نظر بگیرید. سکه اسمی از ادبیات قبلی تحت نویز کم $\bar{P}=0.95$ می‌دهد اما تحت انحراف پارامتری ۵٪ به $\bar{P}=0.65$ کاهش می‌یابد. با اعمال چارچوب یادگیری ماشین، یک مجموعه پارامتر جدید یافت می‌شود. در حالی که حداکثر $P_{success}$ آن در نویز صفر $0.92$ است، تحت همان انحراف ۵٪، $\bar{P}$ در $0.88$ باقی می‌ماند که نشان‌دهنده کاربرد عملی برتر در شرایط پُرنویز است.

7. کاربردها و جهت‌های آینده

  • دستگاه‌های کوانتومی کوتاه‌مدت: کاربرد مستقیم در سیستم‌های تله یونی یا فوتونیکی با استفاده از کویت‌ها، جایی که خطاهای کنترل شایع هستند. این رویکرد می‌تواند الگوریتم‌های QRWS را در سخت‌افزار ناقص فعلی عملی سازد.
  • کاهش خطای آگاه از الگوریتم: فراتر رفتن از تصحیح خطای عمومی به سمت طراحی مشترک الگوریتم‌ها با مقاومت ذاتی، فلسفه‌ای که با تمرکز "ابتکار ملی کوانتومی آمریکا" بر "الگوریتم‌های مقاوم در برابر نویز" هم‌سو است.
  • گسترش به سایر راه‌رَوی‌های کوانتومی: اعمال پارادایم یادگیری ماشین برای مقاومت به راه‌رَوی‌های کوانتومی زمان‌پیوسته یا راه‌رَوی‌ها روی گراف‌های پیچیده‌تر (مانند شبکه‌های سلسله‌مراتبی).
  • یکپارچه‌سازی با سایر تکنیک‌های یادگیری ماشین: استفاده از یادگیری تقویتی برای تنظیم پویای پارامترها در حین اجرای الگوریتم بر اساس بازخورد عملکرد بلادرنگ.
  • طراحی گسترده‌تر الگوریتم کوانتومی: این روش‌شناسی، سابقه‌ای برای استفاده از یادگیری ماشین کلاسیک برای کشف پارامترسازی‌های مقاوم سایر الگوریتم‌های کوانتومی پارامتریزه (PQA)، مانند حل‌کننده‌های ویژه‌مقدار کوانتومی تغییرپذیر (VQE) یا شبکه‌های عصبی کوانتومی ایجاد می‌کند.

8. مراجع

  1. Ambainis, A. (2003). Quantum walks and their algorithmic applications. International Journal of Quantum Information.
  2. Childs, A. M., et al. (2003). Exponential algorithmic speedup by a quantum walk. STOC '03.
  3. Kempe, J. (2003). Quantum random walks - an introductory overview. Contemporary Physics.
  4. National Institute of Standards and Technology (NIST). (2023). Quantum Algorithm Zoo. [Online]
  5. Preskill, J. (2018). Quantum Computing in the NISQ era and beyond. Quantum.
  6. Biamonte, J., et al. (2017). Quantum machine learning. Nature.
  7. Wang, Y., et al. (2020). Quantum Householder transforms. Physical Review A.
  8. Tonchev, H., & Danev, P. (2023). [Previous work referenced in the PDF].

9. تحلیل و نقد تخصصی

بینش اصلی: این مقاله صرفاً درباره یک سکه راه‌رَوی کوانتومی بهتر نیست؛ بلکه یک چرخش استراتژیک در طراحی الگوریتم کوانتومی برای عصر کوانتومی میانی‌مقیاس پُرنویز (NISQ) است. نویسندگان به درستی شناسایی می‌کنند که تصحیح خطای کوانتومی با زورِ بی‌رویه برای دستگاه‌های کوتاه‌مدت غیرعملی است و در عوض یک استراتژی طراحی مشترک پیشنهاد می‌دهند: مقاومت را مستقیماً در پارامترهای الگوریتم با استفاده از یادگیری ماشین کلاسیک به عنوان یک ابزار کشف، تعبیه کنید. این امر فلسفه پشت تکنیک‌هایی مانند استفاده از CycleGAN از تابع زیان سازگاری چرخه‌ای برای ترجمه تصویر جفت‌نشده را منعکس می‌کند — به جای تحمیل یک نگاشت تک‌گام بی‌نقص، مسئله یادگیری را ساختار می‌دهید تا راه‌حل‌های ذاتاً پایدار را بیابید. استفاده از بازتاب‌های هوسهولدر برای گیت‌های کویت زیرکانه است، زیرا برای سیستم‌های ابعاد بالا بومی‌تر و کارآمدتر از تجزیه به گیت‌های کیوبیت هستند و عمق مدار ذاتی و تجمع خطای بالقوه را کاهش می‌دهند.

جریان منطقی: منطق قانع‌کننده است: ۱) کویت‌ها ظرفیت و مزایای نویزی ارائه می‌دهند اما نیازمند کنترل دقیق هستند. ۲) سکه‌های هوسهولدر قدرتمند اما حساس به پارامتر هستند. ۳) بنابراین، اجازه دهید از یادگیری ماشین برای جستجوی فضای وسیع پارامتری برای یافتن مناطق ذاتاً مسطح (مقاوم) به جای صرفاً قله‌ای (بهینه در شرایط ایده‌آل) استفاده کنیم. پیوند بین شبیه‌سازی مونت‌کارلو (تولید "چشم‌انداز نویز") و یادگیری نظارت‌شده (یادگیری توپولوژی آن) به خوبی توجیه شده و عملی است.

نقاط قوت و ضعف: نقاط قوت: رویکرد ترکیبی کوانتومی-کلاسیک بزرگترین دارایی آن است که از محاسبات کلاسیک برای حل مسئله‌ای که برای تحلیل محض کوانتومی حل‌نشدنی است، استفاده می‌کند. این رویکرد برای کاربردهای NISQ بسیار عمل‌گرا است. تمرکز بر مقاومت الگوریتمی، به جای صرفاً عملکرد اوج، با محدودیت‌های دنیای واقعی که توسط محققانی مانند جان پرسکیل برجسته شده، هم‌سو است.
نقاط ضعف: مقاله احتمالاً "هزینه مقاومت" را نادیده می‌گیرد. یک قله عملکرد مسطح‌تر و پهن‌تر اغلب به معنای احتمال موفقیت اوج پایین‌تر است. این مبادله چیست؟ آیا کاهش ۱۰٪ در عملکرد ایده‌آل، ارزش افزایش ۳۰۰٪ی در تحمل را دارد؟ این نیاز به کمّی‌سازی صریح دارد. علاوه بر این، پیچیدگی خود مدل یادگیری ماشین و نیازهای داده آموزشی به یک سربار جدید تبدیل می‌شود. آیا DNN برای هر توپولوژی گراف یا مدل نویز جدید نیاز به آموزش مجدد دارد؟ این رویکرد خطر بسیار مسئله‌محور بودن را دارد.

بینش‌های قابل اجرا: برای توسعه‌دهندگان الگوریتم کوانتومی، نتیجه روشن است: شروع به ساختن مقاومت به عنوان یک معیار درجه یک در معیارهای طراحی خود کنید، نه یک فکر بعدی. از ابزارهای شبیه‌سازی و یادگیری ماشین در اوایل چرخه طراحی برای یافتن گونه‌های ذاتاً پایدار الگوریتم استفاده کنید. برای تیم‌های سخت‌افزاری، این کار بر نیاز به ارائه کنترل دقیق و به‌خوبی مشخص‌شده بر پارامترهای کویت تأکید می‌کند — یادگیری ماشین تنها می‌تواند آنچه را که سخت‌افزار می‌تواند به طور قابل اعتماد تنظیم کند، بهینه‌سازی کند. گام منطقی بعدی، متن‌باز کردن چارچوب شبیه‌سازی و آموزش است که به جامعه اجازه می‌دهد این روش‌شناسی را روی طیف وسیع‌تری از الگوریتم‌ها، از VQE تا QAOA، آزمایش کند و یک کتابخانه از زیرروال‌های کوانتومی "مقاوم‌سازی‌شده" ایجاد کند. این می‌تواند مسیر دستیابی به مزیت کوانتومی عملی را بسیار سریع‌تر از صرفاً تعقیب تعداد کیوبیت‌های بالاتر تسریع کند.